استاد سید کریمی مطرح کرد؛

نگاهی به آیات مبارکه سوره ابراهیم علیه السلام

استاد سید عباس سید کریمی از اساتید حوزه علمیه قم در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید به موضوع «نگاهی به آیات مبارکه سوره ابراهیم علیه السلام» پرداخت.

/270/260/20/

دعاهای ابراهیم علیه السلام

این استاد درس خارج حوزه در ابتدای گفتگو خاطرنشان کرد: در آیات 35 تا 41 سوره مبارکه ابراهیم علیه السلام می خوانیم: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْني‏ وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ (35) رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثيراً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَني‏ فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصاني‏ فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحيمٌ (36) رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ (37) رَبَّنا إِنَّكَ تَعْلَمُ ما نُخْفي‏ وَ ما نُعْلِنُ وَ ما يَخْفى‏ عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ (38) الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي وَهَبَ لي‏ عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَميعُ الدُّعاءِ (39) رَبِّ اجْعَلْني‏ مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ (40) رَبَّنَا اغْفِرْ لي‏ وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ (41)» و [ياد كن‏] هنگامى را كه ابراهيم گفت: پروردگارا! اين شهر [مكه‏] را منطقه‏اى امن قرار ده و من و فرزندانم را از پرستش بت‏ها دور بدار. (35) پروردگارا! آن [بت‏] ها بسيارى از مردم را گمراه كردند، پس هر كسى از من [كه يكتاپرست و حق‏گرايم‏] پيروى كند، يقيناً از من است، و هر كس از من نافرمانى كند [شايسته شدنش براى آمرزش و رحمت بسته به عنايت توست‏] زيرا تو بسيار آمرزنده و مهربانى. (36) پروردگارا! من برخى از فرزندانم را در درّه‏اى بى‏كشت و زرع نزد خانه حرمت يافته‏ات سكونت دادم؛ پروردگارا! براى اينكه نماز را بر پا دارند؛ پس دل‏هاى گروهى از مردم را به سوى آنان علاقمند و متمايل كن، و آنان را از انواع محصولات و ميوه‏ها روزى بخش، باشد كه سپاس گزارى كنند. (37) پروردگارا! يقيناً تو آنچه را ما پنهان مى‏داريم و آنچه را آشكار مى‏كنيم، مى‏دانى و هيچ چيز در زمين و آسمان بر خدا پنهان نيست. (38) همه ستايش‏ها ويژه خدايى است كه اسماعيل واسحاق را در سنّ پيرى به من بخشيد؛ يقيناً پروردگارم شنونده دعاست. (39) پروردگارا! مرا بر پادارنده نماز قرار ده، و نيز از فرزندانم [برپادارندگان نماز قرار ده‏]. و پروردگارا! دعايم را بپذير. (40) پروردگارا! روزى كه حساب برپا مى‏شود، مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را بيامرز. (41)

 

هجرت اسماعیل و هاجر به مکه

استاد سید عباس سید کریمی خاطرنشان کرد: در روایت مقبول از امام صادق علیه السلام نقل شده است: ابراهیم در شامات سکونت داشت. هنگامی که از همسرش، هاجر، صاحب فرزندی به نام اسماعیل شد، ساره، همسر اول حضرت ابراهیم، فرزندی نداشت. شدیداً افسرده شد و به هاجر و فرزندش حسد ورزید و ابراهیم را آزار می‌ داد و موجب غم او می ‌شد؛ از این ‌رو ابراهیم به خدا شکایت برد. خداوند به او وحی فرمود: «مثَل زن مثَل دندۀ کج است. اگر آن را رها کنی، از آن بهره‌مند می ‌شوی.

 

وی افزود: این عبارت، توهین به خانم ها نیست؛ بلکه منظور این است همان گونه که دنده محافظ قلب و امحاء و احشاء، باید کج باشد تا محافظ باشد، اگر دنده راست باشد، نمی تواند محافظ باشد. با ویژگی ها و خصوصیات زن ها هم باید ساخت و نباید خشونت به خرج داد. مراد از حدیث این است که با خشونت، برخورد نشود؛ بلکه باید با مهربانی و ملاطفت چاره اندیشی کرد. در هر حال، زن، نسبت به هوو طبیعتی غیر قابل تحمل دارد؛ و نمی توان با خشونت رفتار کرد.

چند سال قبل در عربستان از یک سعودی که گفته بود سه زن دارد، پرسیدم چگونه آنها را اداره می کند؛ او گفت: «با خشب (یعنی با چوب) رام می کنم.»

 

این استاد حوزه علمیه قم یادآور شد: در داستان حضرت ابراهیم علیه السلام، خدای متعال دستور داد مکان زندگی دو هوو را از هم جداکند. سپس خدای تبارک و تعالی فرمود: «اسماعیل و مادرش را به حرم امن خدا و اولین خانه‌ای ببر که روی زمین در سرزمین مکه بنا نهاده شده است.» جبرائیل «بُراق» مرکب مخصوص را حاضر کرد و ابراهیم و هاجر و اسماعیل را بر آن سوار کرد و حرکت داد. به هر منطقۀ سبز و خوش‌آب ‌و هوا که می ‌رسیدند، ابراهیم از جبرائیل می ‌پرسید: «آیا این محل اقامت است؟» و جواب منفی می ‌شنید. تا اینکه آنان را به مکه آورد و در کنار خانۀ خدا قرار داد. ابراهیم علیه السلام به ساره قول داده بود بدون اینکه از مرکب پیاده شود، نزد او باز خواهد گشت.

 

وی افزود: هنگامی که هاجر با فرزندش پیاده شدند، هاجر بر درختی که در کنارش بود، پارچه‌ای آویخت و زیر سایۀ آن نشستند. چون ابراهیم خواست برگردد، هاجر به او گفت: «چرا ما را در این محل که نه انیسی دارد و نه آب و زراعتی، رها می‌ سازی؟» ابراهیم در پاسخ گفت: «پروردگار من که این دستور را به من داده است، حضور دارد.» سپس به راه خود ادامه داد.

 

استاد سید کریمی در ادامه بیان کرد: هنگامی که به منطقۀ کداء یعنی کوه ذی‌طوی  رسید، در حالی که روی خود را به خانوادۀ خود کرده بود، خطاب به خدا چنین گفت: «رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُون» پروردگارا، من بعضی از فرزندانم را در سرزمینی بی ‌آب ‌و علف، در کنار خانه ‌ای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند. تو دل ‌های گروهی از مردم را متوجه آنها ساز و از ثمرات به آنها روزی بده؛ شاید آنان شکر تو را به جا آورند.» آنگاه ابراهیم به ‌سوی ساره رفت و هاجر با اسماعیل در آنجا ماند.

 

وی اظهار داشت: هنگامی که آفتاب بالا آمد، اسماعیل تشنه شد و آب خواست. هاجر در این بیابان، در محل سعی، میان کوه صفا و مروه به ‌دنبال آب بود و مرتب می ‌گفت: «آیا آشنا و انیسی هست؟» پس دور شد تا جایی که اسماعیل از چشمانش پنهان شد. روی کوه صفا رفت. در وسط بیابان برای هاجر سرابی پدیدار شد. گمان کرد آب است؛ پس شتابان به‌ سمت آن رفت تا به کوه مروه رسید. اسماعیل از دیدگانش پنهان شد. دوباره سرابی در سمت صفا پیدا شد. او به تصور آب، شتابان به ‌طرف صفا رفت تا به بالای صفا رسید. او در بیابان به‌دنبال آب بود و این کار را هفت مرتبه تکرار کرد. بار هفتم که بالای مروه بود، نگاهش به اسماعیل افتاد در حالی که آب از زیر پایش جاری بود. پس بازگشت و ریگ‌ها را پیرامون آب جمع کرد. به آن آب، زمزم می‌گویند؛ به این دلیل که اطراف آب را بست و مانع از جریان آن شد.

 

این استاد درس خارج حوزه ابراز داشت: قبیلۀ جرهم که در منطقۀ عرفات سکونت داشتند، از پرواز پرندگان به وجود آب در مکه پی بردند و به‌سوی زمزم آمدند. ناگهان زنی را به‌همراه پسرش یافتند که در زیر سایۀ درخت، در کنار آب قرار داشتند. از هاجر پرسیدند: «تو کیستی؟» هاجر گفت: «من کنیز ابراهیمم و این اسماعیل فرزند اوست. ابراهیم به‌دستور خدا ما را در اینجا سکونت داده است.»

 

وی افزود: جرهم از هاجر اذن خواستند تا در کنار آن‌ها و در کنار آب ساکن شوند. هاجر در جواب گفت: «باید نظر ابراهیم را جویا شوم.» چون روز سوم ابراهیم به دیار آنها آمد، هاجر درخواست جرهم را با او در میان گذاشت و ابراهیم موافقت کرد. از آن پس، جرهم در کنار آنان خیمه‌های خود را برافراشتند.

 

استاد سید کریمی خاطرنشان کرد: ابراهیم برای بار دوم که به دیار هاجر و فرزندش آمد، جمعیت پرشماری را کنار آن‌ها دید و از این جهت بسیار خوش‌حال شد. چون اسماعیل قدری بزرگ شد، قبیلۀ جرهم هرکدام یک یا دو گوسفند به اسماعیل هدیه دادند که وسیلۀ امرارمعاش هاجر و اسماعیل شد. (تفسیر قمی؛ ج: 1؛ ص: 60)

 

این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: سؤال در این است که مراد از «امنیت» چیست. در سوره بقره آیه 125 آمده است: «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ و أمنا» برای بیت‌ الله ‌الحرام و محدودۀ حرم سه نوع امنیت است.

 

نوع نخست، امنیت تشریعی:

وی افزود: نوع نخست، امنیت تشریعی است؛ هرکس به آنجا پناه ببرد، هرچند خلافکار باشد، در آنجا مجازات نخواهد شد. قبل از اسلام نیز اگر کسی قاتل پدرش را در حرم می‌ دید، اقدام به قصاص نمی ‌کرد. این سنّت از زمان اسماعیل تا زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برقرار بود.

 

استاد سید کریمی اظهار داشت: در اصول کافی، جلد چهارم، باب «فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنا» روایتی معتبر از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «2- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً قَالَ إِذَا أَحْدَثَ الْعَبْدُ فِي غَيْرِ الْحَرَمِ جِنَايَةً ثُمَّ فَرَّ إِلَى الْحَرَمِ لَمْ يَسَعْ لِأَحَدٍ أَنْ يَأْخُذَهُ فِي الْحَرَمِ وَ لَكِنْ يُمْنَعُ مِنَ السُّوقِ وَ لَا يُبَايَعُ وَ لَا يُطْعَمُ وَ لَا يُسْقَى وَ لَا يُكَلَّمُ فَإِنَّهُ إِذَا فُعِلَ ذَلِكَ بِهِ يُوشِكُ أَنْ يَخْرُجَ فَيُؤْخَذَ وَ إِذَا جَنَى فِي الْحَرَمِ جِنَايَةً أُقِيمَ عَلَيْهِ الْحَدُّ فِي الْحَرَمِ لِأَنَّهُ لَمْ يَدَعْ لِلْحَرَمِ حُرْمَتَهُ؛ اگر کسی در بیرون از حرم دست به جنایت بزند سپس به حرم فرار کند، نباید در حرم دستگیر شود؛ ولی بر او سختگیری می ‌شود تا خودش از حرم خارج شود؛ مانند اینکه با او خرید و فروش نمی ‌کنند و به او غذا و آب نمی‌دهند. البته اگر کسی در حرم دست به جنایت بزند، چنین نیست؛ بلکه در خود حرم مجازات می‌شود، چون احترام حرم را رعایت نکرده است.  « کافی، ج۴، ص۲۲۶، ح۲.»

 

نوع دوم، امنیت در دنیا و آخرت:

این استاد درس خارج حوزه در ادامه بیان کرد: در روایت معتبر از امام صادق علیه السلام نقل شده است که دربارۀ آیۀ «وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا»  فرمود: «هرکس قصد کند به خانۀ خدا برود، آن خانه‌ای که خدا فرمان به زیارت آن داده است و ما امامان را کاملاً بشناسد، در دنیا و آخرت در امان خواهد بود.»

 

نوع سوم، امنیت در زمان ظهور

استاد سید کریمی تأکید کرد: نوع سوم امنیت، امنیت در زمان ظهور حضرت حجت سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ که مصداق دیگری از امنیت می باشد.

 

وی افزود: در روایت معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام دربارۀ آیۀ «وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا» فرمود: «هرکس با حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف بیعت کند و در گروه آن حضرت داخل شود، در امان خواهد بود.» (علل الشرایع، ص ۹۱، ح ۵)

 

این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: در روایتی نقل شده است که امام باقر علیه السلام فرمود: مراد ابراهیم از طلب بخشش برای پدر و مادر، آدم و حوّا است.

 

نکات توحیدی:

استاد سید عباس سید کریمی خاطرنشان کرد: باور و ایمان قلبی در حدّی که بدون هیچ تردیدی زن وهمسرش را در بیابان بدون وجود کوچکترین امکان زندگی  رها می سازد. هاجر از او پرسید چرا ما را به این بیابان آورده ای. او در جواب گفت خدایی که چنین دستوری را به من داده، کنار شما هست؛ این جمله را گفت و به راه خود ادامه داد. (تفسیر قمی؛ ج 1؛ ص: 60)

 

وی افزود: استجابت دعای ابراهیم علیه السلام در اینکه دل های مردم را به سوی ساکنین مکه و هاجر و اسماعیل جذب کن. همه مسلمانان آرزو دارند به مکه مشرف شوند.

 

این استاد درس خارج حوزه در ادامه بیان کرد: در سن پیری صاحب اسماعیل و اسحاق شده است؛ در برخی روایات سن او را در این وقت130 سال گفته اند و ساره را 90 سال گفته اند.

ي, 08/04/1404 - 12:44